رها (کلبه ابهام)

ناگفته های دخترانه

رها (کلبه ابهام)

ناگفته های دخترانه

اشک قلم

 

دگر باره مرغان دریایی لی ساحل نشستند

دگر باره کلبه مرا صدا زد

و نگاه گرم تو از دور برایم دست تکان می داد

آهسته تو را می خواندم

در انتظار بی پاسخ قلب خویش

آهسته دوستت داشتم

بی آن که قلبت در هجوم واژه ها آتش بگیرد

و و لالایی شبانه دریا

برایم آخرین یادگاری

و تنها ترین است

و تو تنها در خاطره ها با من ماندی

و تو تنها در خاطره ها مرا خواندی

و من در تو زیستم

با تو مردم

و بی تو خواندم

و تمام  ترانه ها بی تاب

و قلم اشک می ریزد

و من از اشک های قلم برای تو نامه می نویسم

تا که شاید قلبم آرام گیرد

 

نظرات 1 + ارسال نظر
عباس یکشنبه 13 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:46 ب.ظ http://bedonbalemohabat.blogsky.com

این خیلی متن قشنگی بود.مخصوصا خط ۱ تا ۵ خیلی تاثیر بر انگیز بود.
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد