رها (کلبه ابهام)

ناگفته های دخترانه

رها (کلبه ابهام)

ناگفته های دخترانه

حسابدار

باز دوباره قلم شکسته را برداشت

می خواست دوباره خط خطی کنه

آروم قلم رو از دستش گرفتم

 

گفتم چه حسی داری

نگام کرد و خندید

گفت بذار بنویسم دیگه

گفتم دیگه خسته شدم

همش تو شدی ۲+۲=۴

بدهکار بستانکار

آخه این حسابداری چی بود که خوندی

احساسات تو رو هم دزدید

خندید

هیچی نگفت:

با تمام وجود حس کردم

احساسات برای او یعنی فقط عشق به ستون بدهکار بستانکار

قلم رو دوباره بش دادم

گفتم بنویس

هر چه قدر که دلت می خوات بنویس

اما دیگه من عاشقت نمی شم

تو شدی فقط ۲+۲=۴

اگه روزی نتونم جمع ستون بدهکار رو بیشتر از بستانکار کنم

تنهام می ذاری

بازم خندید

دوباره ترازنامه کشید

...

 

دیگه واژه هام تموم شد

و اون تو تنهایی خودش ماند...

نظرات 4 + ارسال نظر
faryad2010 شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:34 ب.ظ http://www.deyare-khashm.mihanblog.com

http://i47.tinypic.com/14det0j.jpg وعده ما 30خرداداینبارهم مامیتوانیم

حسین شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:45 ب.ظ http://www.akslar.com

سلام دوست عزیز وبلاگتون بسیار زیباست.اگه میشه به سایت من هم سر بزنید.ممنون

جابر چهارشنبه 2 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 04:29 ب.ظ http://www.black-love17.com

۰۹۳۵۴۱۷۹۴۲۸

کوله پشتی شنبه 5 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:06 ب.ظ

[گل] حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَکَوْا عَلَیْکُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَیْکُم

آن گونه با مردم زندگی کنید که اگر از دنیا رفتید، برایتان گریه کنند و اگر زنده بودید ،

به شما عشق بورزند...[گل]


التماس دعا ....[گل]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد